این روزها دیگر عادی شده است که اگر روزنامه نگاران و زنان را به زندان هم بیاندازند، از زندان هم گزارش خبری به رسانه ها ارسال می کنند. این مطلب از دوستی در ایران رسید که در زندان بزرگتری هست این روزها. دیوار زندان را کمی بزرگتر کرده اند اما فضای بیرون درست عین اوین است با این همه خبر را نمی توانند حبس کنند.
دل نوشته ای رسید که می گذارمش همین جا تا با هم بخوانیم .
هفته قبل از انتخابات همین دوستان توصیه می کردند برو بیرون که بعد از انتخابات کلاه ات پس معرکه خواهد بود ببین چه معرکه ای به راه انداخته اند حضرات که این روزها همه را خانه به دوش کرده اند. برای شنیدن بیشتر این صداها که به سختی از گلوی دوستانمان بیرون می آید همه ما باید کمک کنیم. سینه به سینه خبر رسانی کنید. ممنون می شوم اگر این نوشته را به خاطر همان اندک اعتمادی که به من و باقی دوستانم دارید هنوز بین دوستانتان منتشر کنید. هر جا که توانستید. وبلاگ من باز هم آوار شده است ..
سلام خواهر …
در شروع پیام بگویم که به شدت تحت فشارم و مرتب در حال عوض کردن محل اسکان خود هستم .
یکی از مشکلاتی که به شایعات دامن می زند نبودن رسانه های ازاد است . شایعات پیرامون مهندس موسوی در حال شدت گرفتن است . این ها را برای تو می گویم که دسترسی به بیشتری نسبت به من به ادم ها و رسانه ها داری ….
امروز من به هر مشکلی که بود با مهندس موسوی به سمت مسجد قبا امدم . زودتر وارد مسجد شدم تا اوضاع را برای ایشان گزارش کنم . جمعیت بی نظیر و حضور نیروهای ویژه انتظامی و لباس شخصی های بیشمار بود .
مهندس تا نزدیکی حسینه ارشاد امد که به علت ازدحان نتوانست وارد مسجد شود . از مسیر دیگری سعی کرد که خود را به مسجد برساند که این نیز میسر نشد .
برای اقای علیرضا بهشتی توضیح دادم که شرایط حضور مهندس فراهم نیست .ابتدا علیرضا و سپس محمد رضا بهشتی با مردم صحبت کردند . نیروهای اطلاعاتی و لباس شخصی خود را به تیم حفاظت معرفی کردند و من هم مطلع شدم که چه کسانی درون مردم از نیروهای حفاظتی هستند. با افسر ارشد نیروهای انتظامی و اطلاعاتی مذاکرده شد و قرار شد که بلندگویی دستی در اختیار ما قرار دهند تا مهندس موسوی از طریق بلندگو با مردم سخن بگوید که ا ینگونه نیز شد و قرار شد نیروهای اطلاعتی فیلم بردار مردم را متوقف کنند که این نیز از سوی مقام مسوول مورد پذیرش قرار گرفت . در اخر مامورین نیروی انتظامی که یک طرف خیابان را بسته بودند ، مردم را به خروج از مسیر مقابل راهنمایی می کردند .
مردم با حضور لباس شخصی ها که برای من مشخص شده بودند از سمتی که پلیس اشاره می کرد در حال متفرق شدن بودند که حدود 500 متر جلوتر ، یکان امداد نیروی انتظامی به همراه بسیج شروع به ضرب و شتم مردم کردند . 3 زن و 4 مرد در لحظه ابتدایی این حمله مجروح شدند و مردم از خیابان دیگر در حال پراکنده شدن بودند که دکتر علی مطهری که به منظور شرکت در مراسم امده بود با صحنه زدو خورد مردم رو به رو شد . مردم به او حمله برندن و جملاتی مثل : می بینی؟ ، ما بی دفاعیم چرا ما رو می زند، اقای مطهری ؟ پدرت شهید شد که مردم رو بزنند ؟ پیش علی مطهری شکایت کردند … دست علی مطهری را گرفتم و او را به سمت نیروهای انتظامی بردم تا او با انها صحبت کند که اجازه دهند مردم بدون مزاحمت از خیابان خارج شوند که به یکباره 2 عدد نارنجک اشک اور و فلفل از تفنگ یگان امداد شلیک شد و من و علی مطهری مجبور شدیم که از محل به سرعت دور بشیم .
در مسیر مردم هر کدام که به علی مطهری می رسیدند به نوعی گلایه خود را مطرح می کردند . عده با گریه وعده با داد و عده با شعار مرگ بر دیکتاتور !
منزل مطهری در نزدیکی حسینه ارشاد بود ، او را تا منزلش همراهی کردیم ، چند باری با بغض گفت نباید اینطور می شد ، وضع از کنترل خارج شده است . اقای …. بازی احمدی نژاد را خورده است .
به هر حال از مسجد قبا تا زیر پل سید خندان ، انواع واقسام نیروهای انتظامی و بسیجی و یگان ویژه و یگان ضد شورش حضرو داشت .
مهندس موسوی در حبس خانگی نیست
مهندس موسوی در حال فرار به خارج از کشور نیست .
مهندس موسوی تحت فشار بسیار است تا این جریان را خاتمه دهد اما گفته تا اخر پای ارای مردم ایستادم
مهندس موسوی با لباس مبدل شب ها در بین مردم حضور پیدا می کند و صدای الله اکبرهای انها را می شنود .
در روز های ابتدایی که درگیری به شدت اوج گرفته بود نیز سوار بر موتور مقاومت و ایستادگی مردم را مشاهده می کرده است .
مهندس مردم را سپر خود نکرده است .
در مسجد قبا اقای خاتمی صحبت نکرده است .
اقای موسوی تا نزدیکی مجسد قبا امد ، حتی پیشنهاد دادیم که از محل خودروی شما تا مسجد برای شما کوچه باز میکنیم که بیایید اما تیم حفاضت ایشان مخالفت کرد.
علاوه بر خانواده هاشمی ، هادی غفاری ، سید محمود دعایی ، مهدی کروبی حضور داشتند .
این متن رو تلفنی به یکی از دوستان گفتم و او برایت میل خواهد کرد.
…
من برای جلوگیری از افزایش و شیوع شایعات پیرامون مهندس موسوی حتی در حال خوف و رجا و در حال اضطرار تلاش می کنم و به هر شکلی تلاش خود را انجام می دهم .
شما هم کمک کنید که شایعات قوت نگیرد . در انتشار صحیح این متن مختار هستید و اگر تا دو روز اینده از من در فیس بوک خبری نشد حتما من را دستگیر کرده اند .
وضعیت من مهم نیست ..مهم انتشار صحیح اخبار پیرامون مهندس است .
سرفراز باشی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
آیا در فیس بوک یا جایی دیگر پیام مهندس منتشر شده است؟
پاسخحذفمن در قبا بودم، کروبی آخر مراسم آمد و مصطفی ملکیان رنجور نیز در میان جمعیت بود، هادی غفاری نیز.
پاسخحذفما 50 متر عقب تر از کروبی بودیم. من در لحظه ای به از کوچه ای که ملت میآمدند وارد خیابان شریعتی شدم، در کنار حسینیة ارشاد، در حالی که با بهت نگاه میکردم در وسط خیابان یک عدد نیروی انتظامی از وسط خیابان دوید -مردم کاملاً آرام در حال حرکت بودند، کاملا آرامً- دوید رفت وسط گاردی هاف عین اینکه میخواهند یک گلة گاو را رم دهند، شروع کرد بهشان گفتن که بریزید، بزنیدشان بریزید، من اصلاً باورم نمیشد که صحنه اینقدر مسخره باشد، یک دفعه گاردی ها ریختند به جان زن و پیر و جوان شروع کردند مردم آرام را زدن، من چند لحظه یخ کرده بودم که این دیگر چیست، آدم با لات ها هم که دیگیر میشود آنها دنبال یک بهانه هستند برای زدن، اینها همیجوری بی خود ریختند و ملت را زدند. ملت هم فرار و تعقیب و گریز و خشونت که البته از طرف لباسشخصی هایی که تازه وارد شده بودند.
یک نکتة جالب دیگر. من در وبلاگی عکس یک چند تا از این سپاهی بسیجی ها را دیده بودم که 2-3 روز بعد از انتخابات ریخته بودند در ستاد قیطریه و خرابکاری کرده بودند. اینها را ملت گرفته بودند و تحویل نیروی انتظامی داده بودند، نیروی انتظامی هم جلوی مردم آنها را آزاد کرده بود. عکسها یش را در یک سایت دیدم. رئیس همانها که در عکس ها به صورت واضح با قیافة تابلو آنجا بود، دقیقاً روبروی حسنیه ارشاد وسط جمعیت وایساده بود. برگشتم و به همراهم معرفی اش کردم که 10 ثانیه بعد آن وقایع به وقوع پیوست و من کلاً تا 10 دقیقه در حیرت بودم که در این مملکت چه خبر است؟!
Dar in mamlekat in khabarha hamishe tue in si sale bude ast, ama emruz faghat farghash in ast ke unhayai ke ta alan tu zendanha mardom ra mizadan alan umadan tue khiabunha
پاسخحذفآقای موسوی دستگیر نشده اند؟ ما از دیشب از خواب و زندگی افتادیم. !!!!!!!!!
پاسخحذفاین مطلب رُ من دیدم که خانم مسیح علینژاد منتشر کرده بودند
پاسخحذفبا سلام
پاسخحذفمن هم جلوی حسینیه ارشاد بودم
گاردهای ویژه نه تنها گاز اشک آور انداختند ، کتک زدند ، و اهانت کردند، بلکه به یک منزل هم حمله کردند و شیشه های درب منزل را شکستند.
و به افرادی که داخل منزل بودند حمله کردند و آنها را نیز کتک زدند.
به محض شروع حمله مردم گاردها را هو کردند و به شدت به این حرکت آنها اعتراض کردند که باعث شد به کار خود ادامه ندادند و به طرف مردم حمله کردند.
مردم در ابتدا فقط به طرف سه راه ضرابخانه حرکت می کردند ولی بعد از خشونت گاردیها شروع به الله اکبر گفتن کردند.(همچنین مرگ بر دیکتاتور)
بعد هم گاز اشک آور انداختند و مردم را متفرق کردند.
من بعد از پاسداران به طرف مسجد قبا رفتم آنجا هم شلوغ بود.
بعد هم یگان ویژه در چندین مرحله به مردم که مرتب جمع می شدند حمله کرد.
بعد به پل سید خندان رفتیم و آنجا نیز دوباره مردم جمع شدند و به راهپیمایی همراه با شعارهای الله اکبر و مرگ بر دیکتاتور و غیره ادامه ادند.
پیشاپیش جمعیت یک نفر روحانی به چشم می خورد که خیلی به مردم روحیه داد.
این راهپیمایی تا اواسط خیابان سهروردی شمالی ادامه پیدا کرد و حدود ساعت 9 شب به پایان رسید.
در این منطقه فقط نیروی انتظامی بودند که تا آنجائیکه من دیدم به مردم حمله نکردند.
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
پاسخحذفاحمدی جنایت میکنه رهبر حمایت میکنه
پاسخحذف